Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-05-08@03:53:12 GMT

جایی برای پیرمردها در فوتبال هست؟

تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۵۸۹۲۰۳

جایی برای پیرمردها در فوتبال هست؟

عصرایران؛ احسان محمدی- اصلی‌ترین نکته مشترک میان مدیران جوان و پیر در ایران این است که به هیچ‌وجه همدیگر را قبول ندارند. جوان‌ها با لحن «دهه‌ات گذشته مربی» پیرها را به بازی راه نمی‌دهند و پیرها با ضرب‌المثل «آنچه جوان در آینه می‌بینید پیر در خشت خام می‌بیند» طعنه می‌زنند که جوان‌ها راه را کج می‌روند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در مدیریت فوتبال این ماجرا به اشکال مختلف دیدنی است. مثل یک جنگ میان گروهی از شیرها. هرکس دنبال فتح قلمرو تازه و رهبری است. هواداران که دورتر ایستاده‌اند گاهی برای این کف می‌زنند و گاهی برای آن. تقریباً هیچ مدیری را تحمل نمی‌کنند و قبول ندارند. اما وقتی رفت و مدیر بعدی آمد برای قدیمی شعر و سرود کوک می‌کنند و مرثیه و دریغا‌دریغ می‌کنند. یک سیکل باطل و بسیار تکراری.

یکی از این چهره‌ها محمد دادکان است. او در یک دهه اخیر نامی است که مدام برای ریاست بر فدراسیون فوتبال و حتی مدیرعامل باشگاه پرسپولیس تکرار می‌شود. اما آیا جایی برای او هست؟

به دعوت برنامه تلویزیونی «فوتبالیسم» برای گپ‌و‌گفت در مورد موضوع «فساد در فوتبال» به استودیوی برنامه رفتم. زیر زمین باغ کتاب تهران. باران نرمی می‌بارید و انتظار داشتم با حضور محمد دادکان و داریوش مصطفوی حرف‌های تازه ای در مورد موضوعی بزنیم که کهنه نمی‌شود.

امیرعلی نبویان مجری برنامه که خوش صحبت، فوتبالی و البته اهل ادبیات است، جداگانه با مهمان‌ها حرف زد. محمد دادکان تکیده‌تر از قبل بود. لاغر و بالا بلند در کت و شلوار سیاه و پیراهن آبی سیر. شمرده و جدی حرف می‌زد. هنوز دلش از مدیریت فوتبال دولت احمدی‌نژاد صاف نشده بود. از آن روزها حرف زد. از اینکه آدم‌های ناتوان روی صندلی‌های بزرگ نشسته‌اند و این کشتی به لنگرگاه نمی‌رسد. از اینکه «مردم» محرم شمرده نمی‌شوند.

ضبط که تمام شد و عکس یادگاری که گرفتیم معلوم بود که هنوز تلخ‌کام است و حرف‌هایی دارد که جلوی دوربین نمی‌زند. گفتم آقای دکتر! چرا اینها را کتاب نمی‌کنید؟ دستش را گذاشت روی قفسه سینه‌اش و گفت: اینجا پر از کتابه!

فروتن و صبور نشان می‌داد. تصویرش در برنامه 90 پررنگ‌تر از هر قاب دیگری است که در این سی‌سال از او دیده‌ایم. دی‌ماه سال تب کرده‌ی 88. وقتی دل‌خون از علی‌آبادی و مجموعه وزارت ورزش آمد و گفت:« من سه افتخار در ورزش دارم که خواسته‌ام روی سنگ قبرم هم بنویسند، اول کسب لوح لیاقت مدیریت از دست آقای خاتمی، دوم صعود تیم ملی به جام جهانی و سوم اخراج از فدراسیون فوتبال به دست محمد علی آبادی.»

همه می‌دانستند که او به موتلفه نزدیک است و موتلفه چقدر از خاتمی دور. اما در شرافتش هم شک نداشتند. هر کسی دیگری هم جای او بود حرص می‌خورد. اگر بازیکن ملی و با اخلاق و تحصیلکرده و متشخص باشید و کارنامه مدیریتی‌تان هم شکست‌های دردناک و تحقیرآمیز برای کشورتان نداشته باشد بیشتر حرص می‌خورید وقتی می‌بینید آدم‌هایی روی صندلی مدیریت فوتبال کشور نشسته‌اند که مهمترین افتخارشان مدیریت بازی‌های گل کوچیک محله بعد از افطاری ماه رمضان بوده است، یا چیزی در همین حوالی!

محمد دادکان برخلاف کفاشیان در خندیدن به شدت صرفه‌جویی می‌کرد، با خبرنگاران هم رابطه خط کشی‌شده‌ای داشت، تا جایی که یادم می‌آید وعده‌های بزرگ هم نمی‌داد که ما می‌توانیم جزو چهار تیم بزرگ جهان بشویم. هنوز هم در شبکه‌های اجتماعی هم یارکشی نمی‌کند و اهل نان قرض دادن‌های معمول ایرانی نیست اما حالا هر کس بخواهد از دو نمونه موفق مدیریت در سطح کلان فوتبال ایران در سی سال گذشته یاد کند، حتی اگر نخواهد هم نمی‌تواند از کنار نام محسن صفایی فراهانی و محمد دادکان را بی‌تفاوت بگذرد.

او با آنکه دیگر موهایش یکدست سفید شده و استخوان برجسته گونه‌اش، چهره گرد و بشاش‌اش را خسته نشان می‌دهد اما حرف‌هایش تکرار دردی است که می‌کشیم. وقتی کنارش گذاشتند در صفوف به هم پیوسته "سردار"های فوتبال جایی برای او که فوتبالی بود انگار وجود نداشت، کسانی که در تحسین او نوشتند هم یا مغرض لقب گرفتند، یا کارشناس‌نما!

او یک از کسانی است که سینه‌اش کتابخانه رازهای فوتبال ایران است. کاش بگوید و بنویسد، حتی اگر مثل آن برنامه فوتیالیسم «فعلاً»اجازه پخش پیدا نکند یا کتابش را منتشر نکنند ولی یقین داریم که هیچ فیلمی تا ابد در کمد نمی‌ماند و هر کتابی هم بالاخره خواننده‌اش را پیدا می‌کند ولو با جلد سفید!

لینک کوتاه: asriran.com/00329K مطالب مرتبط ما با تو بد کردیم آقای علی دایی! دروازه‌بانی که معتقد بود جهان به آخر رسیده! الکساندر نوری و خطر عکس گرفتن با ما! جنگ تازه قرمز و آبی؛ متلک سیاسی با شورت ورزشی! استقلال/تاج و پرسپولیس واقعاً «مکتب» دارند؟

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: فوتبال محمد دادکان صفایی فراهانی فوتبال محمد دادکان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۵۸۹۲۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کتف دررفته، حاصل شادی گل دوم استقلال!

به گزارش "ورزش سه"، استقلال روز گذشته در ثانیه‌های پایانی دیدار با ذوب‌آهن اصفهان گل برتری را وارد دروازه حریف کرد تا سه امتیاز شیرین را به دست بیاورد. گل دوم استقلالی‌ها اما برای یکی از اعضای خانواده مربی‌ آبی‌ها با دشواری همراه بود.

بعد از گل گوستاوو بلانکو به ذوب‌آهن پسر محمد نوازی مربی استقلال و دستیار جواد نکونام که در ورزشگاه آزادی حاضر بود، هنگام شادی کردن با مصدومیت شدیدی مواجه شد.

پسر محمد نوازی در این شادی گل از ناحیه کتف مصدوم شد و کتف او در رفت؛ پزشکان استقلال بعد از بازی کتف دررفته پسر نوازی را جا انداختند و بانداژ کردند تا او به شرایط بهتری از نظر جسمانی برسد.

دیگر خبرها

  • واکنش تند به پیشنهاد حذف سپاهان از فوتبال ایران
  • کتف دررفته، حاصل شادی گل دوم استقلال!
  • ببینید | فوری؛ ترور محمد بن سلمان ناکام ماند!
  • گل امیر محمد هوشمند به پرسپولیس (نساجی 1-1 پرسپولیس)
  • ماجرای جنجال محمد طالقانی در جام آریامهر + فیلم
  • بختیاری‌زاده: اتفاقات ‌ناگوار فولاد ماحصل تفکرات مدیریت‌های سال‌های قبل است
  • (ویدئو) معلم عربی محمد بحرانی جواب او را داد
  • گل محمد صلاح به تاتنهام (لیورپول 1-0 تاتنهام)
  • ایران در سوگ شهادت صادق آل محمد(ص)
  • «تله موش» روی صحنه می رود